معنی چرخ نخ ریسی
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل وشغل نخ ریس. ، (اسم) دکان ومحل نخ ریس. یاکارخانه نخ ریسی. کارخانه ای که درآن نخ ریسند: صنیع الدوله اولین کارخانه نخ ریسی رادرتهران دایرکرد. نخ رشتن، نخ ریسیدن، جای رشتن نخ
نخ نخ
کم کم اندک: نفس ازجان چون دوزخ بینداخت زمستی جامه رانخ نخ بینداخت. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین ص 175)
نخ بافی
عمل وشغل نخ باف نخ ریسی.
ریسی
(صفت اسم) نوعی انگور.
حل جدول
لغت نامه دهخدا
چرخ نخ ریسی. [چ َ خ ِ ن َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) چرخ. چرخه. چرخ پنبه ریسی. چرخ مخصوص رشتن نخ. چرخ پیرزن. چرخ زن. رجوع به چرخ پنبه ریسی و چرخ پیرزن و چرخه شود.
ریسی
ریسی. (اِخ) دهی از بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 402 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول عمده ٔ آنجا غلات و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ریسی. (اِ) نام نوعی از انگور است. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (برهان).
چرخ ریسی
چرخ ریسی. [چ َ] (حامص مرکب) چرخ ریسیدن. پنبه رشتن با چرخ. پنبه ریسی کردن. رجوع به چرخ ریسی شود.
نخ تابی
نخ تابی. [ن َ] (حامص مرکب) عمل نخ تاب. نخ ریسی.
واژه پیشنهادی
تیلا
فرهنگ معین
(اِمر.) نوعی انگور.
معادل ابجد
1733